Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7278 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
magnetic permeance
U
مقدار هدایت مغناطیسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
susceptance
U
مقدار هدایت کور
conductance
U
مقدار هدایت واقعی
transverse conductance
U
مقدار هدایت عرضی
input admittance
U
مقدار هدایت طاهری اولیه
input admittance of the tube
U
مقدار هدایت اولیه لامپ
input conductance
U
مقدار هدایت موثر اولیه کندوکتانس ورودی
marks
U
وسیلهای که داده را کارتهای مخصوص که حاوی علامت هدایت یا مغناطیسی است می خواند
mark
U
وسیلهای که داده را کارتهای مخصوص که حاوی علامت هدایت یا مغناطیسی است می خواند
declination
U
مقدار تفاوت بین شمال واقعی و مغناطیسی
inductive susceptance
U
مقدار هدایت کور القائی سوسپتانس القائی
guidance
U
هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
guidance
U
هدایت کردن سیستم هدایت هدایت
magnetic induction
U
چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
beamrider
U
موشک هدایت شوندهای که به وسیله اشعه رادار هدایت میشود
mace
U
نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
homing guidance
U
هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
fighter direction
U
هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
terminal guidance
U
هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
maces
U
نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
inertial guidance
U
سیستم هدایت داخلی موشک هدایت خودکار
stellar guidance
U
سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
conductance
U
ضریب هدایت قدرت هدایت
gyro pilot
U
سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
celestial guidance
U
سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
sets
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
set
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer
U
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
table
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
medium
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
mediums
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
soft
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softer
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softest
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
ferromagnetic material
U
هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tapes
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tape
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic ink character recognition
U
تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
tapes
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
taped
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tape
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
record
U
گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
degauss
U
پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
magnetic skin effect
U
جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
magnetic blowout
U
خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
defaulted
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
permalloy
U
خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
paasche price index
U
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
magnaflux
U
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
magnetic ritation
U
گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
magnetic deflector
U
یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
magnetic flow
U
فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetic reluctance
U
مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
dosage
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosages
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
magnetic flux density
U
چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
bandwidth
U
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money
U
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
magnetic nuclear resonance
U
تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
reluctivity
U
مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
magnetic flux
U
فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
dispersion
U
پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
azimuth guidance
U
هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
checksum
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
check total
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
total conductivity
U
هدایت کل
transduction
U
هدایت
navigator
U
هدایت گر
lead
U
هدایت
direction
U
هدایت
leads
U
هدایت
guidance
U
هدایت
navigators
U
هدایت گر
steerage
U
هدایت
leading
U
هدایت
conductance
U
هدایت
conduction
U
هدایت
leading marks
U
نشانههای هدایت
navigated
U
هدایت کردن
guides
U
هدایت کردن
enlightened
U
هدایت شده
directing
U
هدایت کردن
joystick
U
سکان هدایت
admittance
U
هدایت فاهری
conduction
U
هدایت گرم
conduction
U
هدایت تنظیم
steering
U
هدایت کردن
joysticks
U
سکان هدایت
stream line
U
خط هدایت جریان
leading line
U
خط هدایت هواپیما
navigates
U
هدایت کردن
steerable
U
هدایت کردنی
guided
U
هدایت کردن
conduct
U
هدایت کردن
conducted
U
هدایت کردن
dirigible
U
قابل هدایت
fire direction
U
هدایت اتش
navigating
U
هدایت کردن
navigate
U
هدایت کردن
con
U
هدایت کردن
conned
U
هدایت کردن
cons
U
هدایت کردن
conning
U
هدایت کردن
superconductivity
U
فوق هدایت
undirected
U
هدایت نشده
bus bar line
U
سیم هدایت
direct
U
هدایت کردن
directed
U
هدایت کردن
directs
U
هدایت کردن
conducting
U
هدایت کردن
managements
U
هدایت یا سازماندهی
guide
U
هدایت کردن
management
U
هدایت یا سازماندهی
vee guideways
U
مسیر هدایت "وی "
conducts
U
هدایت کردن
afferent conduction
U
هدایت اورانی
directors
U
هدایت کننده
conduction velocity
U
سرعت هدایت
guide way
U
مسیر هدایت
canalization
U
هدایت در مسیر
conductive
U
قابل هدایت
electrical conductivity
U
هدایت الکتریکی
conductivity
U
قابلیت هدایت
conductivity
U
ضریب هدایت
templates
U
ریل هدایت
conning tower
U
برج هدایت
conductible
U
قابل هدایت
operating stand
U
اطاق هدایت
director
U
هدایت کننده
direction
U
هدایت رهبری
conduct of fire
U
هدایت تیراندازی
conductance
U
میزان هدایت
hydraulic conductivity
U
هدایت ابی
commutate
U
هدایت وتغییر
image line
U
هدایت تصویر
conductibility
U
قابلیت هدایت
electric conduction
U
هدایت الکتریسیته
heat conduction
U
هدایت حرارتی
convect
U
هدایت کردن
afferent transmission
U
هدایت اورانی
avigation
U
فن هدایت هواپیما
convey
U
هدایت کردن
ionic conduction
U
هدایت یونی
template
U
ریل هدایت
conveyed
U
هدایت کردن
heat conductivity
U
هدایت حرارتی
rede
U
هدایت کردن
conveying
U
هدایت کردن
conveys
U
هدایت کردن
electron conduction
U
هدایت الکترون
guideway
U
شیار هدایت کننده
director
U
هدایت کننده اتش
photoconductivity
U
قابلیت هدایت نور
director
U
برج هدایت تیر
conduction
U
رسانش الکتریکی هدایت
conduct grade
U
درجه هدایت یک ماده
direction center
U
مرکز هدایت عملیات
conductibility
U
ضریب هدایت مخصوص
directed net
U
شبکه هدایت شده
tactical control
U
کنترل و هدایت تاکتیکی
high conductivity
U
قابلیت هدایت زیاد
traffic
U
تجارت هدایت شده
directional
U
وابسته به راهنمایی و هدایت
directed exercise
U
تمرین هدایت شده
heat conductivity
U
قابلیت هدایت حرارت
diathermacy
U
خاصیت هدایت گرما
conductivity
U
ضریب هدایت یا انتشار
conducting staff
U
ستاد هدایت کننده
directing staff
U
ستاد هدایت کننده
trafficking
U
تجارت هدایت شده
traffics
U
تجارت هدایت شده
directors
U
برج هدایت تیر
trafficked
U
تجارت هدایت شده
guided missile
U
موشک هدایت شونده
absolute joystick
U
سکان هدایت مطلق
conduct
U
هدایت کردن بردن
conducted
U
هدایت کردن بردن
guded missile
U
موشک هدایت شوند
fire direction net
U
شبکه هدایت اتش
guided missiles
U
موشک هدایت شونده
laser guidance
U
سیستم هدایت لیزری
input of current
U
تغذیه و هدایت جریان
lead
U
سیر هدایت الکتریکی
aircraft modification and control
U
کنترل و هدایت هواپیما
leads
U
سیر هدایت الکتریکی
steered wheel
U
چرخ هدایت شده
ballistic director
U
هدایت کننده بالیستیکی
current carring
U
انتقال یا هدایت جریان
bell's bund
U
دیوار هدایت کننده اب
dredging ladder
U
هدایت کننده سطل
fire direction center
U
مرکز هدایت اتش
direction
U
مسیر هدایت کردن
vectored thrust
U
تراست هدایت شونده
Recent search history
Forum search
1
مقدار دهدهی بزرکترین عدد اعشاری چیست
1
due amount
1
تاندانسیو
1
پرو سویت یعنی چه؟ در مقاله ای از آل احمد آمده درباره صادق هدایت
1
discrete valued parameters,
1
several states in united stats limit "end of pipe "discharges into natural water bodies to 500 mg/L of total dissolved solids
1
range check
1
size of the hypolimnetic oxygen debt
0
سیره رفتاری امام علی(ع) سیره هدایت عملی انسان و جامعه است
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com